آینده بحرانی دهه شصتی ها ، نحوه سرمایه گذاری برای کاهش ریسک ها
به گزارش سفر به کیش، به گزارش خبرنگاران، اکنون تعداد سالمندان ایرانی تنها شش میلیون نفر است. اما دولت در تامین حقوق و مستمری این سالمندان درمانده است. کارشناسان هشدار می دهند بحران واقعی سالمندی زمانی فرا می رسد که متولدین دهه شصت به دوره سالمندی برسند.
آنگونه که کارشناسان هشدار می دهند بخش مهمی از جمعیت ایران در 20 سال آینده وارد دوره سالمندی می گردد. از این تعداد احتمالا حدود سه میلیون نفر سالمندی هستند که مجردند و ازدواج ننموده اند.
بحران صندوق های بازنشستگی
رئیس انجمن علمی سالمندان گفته احتمالا ایران مجبور است برای مراقبت از این سالمندان مجرد، نیروی مراقبتی وارد کند. از طرف دیگر 18 صندوق بازنشستگی در ایران ورشکسته شده اند و تنها صندوق تامین اجتماعی به جای مانده که در معرض ورشکستگی است.
کارشناسان هشدار می دهند اگر این صندوق ظرف 10 سال آینده ورشکست نگردد، حتما در زمان سالمندی دهه شصتی ها با بحران مالی روبرو می گردد.
خبرنگاران در یک برنامه زنده اینستاگرامی به آنالیز آینده بحرانی دهه شصتی ها می پردازد. در این مصاحبهی زنده اینستاگرامی شیرین احمدنیا، جامعه شناس ابعاد اجتماعی سالمندی دهه شصتی ها را آنالیز می نماید. پیمان مولوی، کارشناس مالی هم به این سوال جواب می دهد که چه بحران و شرایط مالی منتظر سالمندان متولد دهه شصت است.
این مصاحبهی زنده اینستاگرامی امروز 12 آبان ماه ساعت 21 برگزار گردید. علاقمندان می توانند برای تماشا ویدئو این مصاحبه به صفحه اینستاگرام خبرنگاران مراجعه نمایند.
مشروح این مصاحبه به شرح زیر است.
آمارها چه می گویند؟
تعداد متولدین دهه 60 به حدود 17 میلیون نفر می رسد و یک پنجم جمعیت کشور را تشکیل می دهند؛ به گونه ای که از هر پنج نفر ایرانی یک نفر متولد سال های 1360 تا 1369 است.
9 میلیون نفر از این نسل، نیروی فعالی هستند که در اقتصاد ایران و بازار کار حضور دارند. با وجود این، نرخ بیکاری مردان دهه شصتی 16 درصد و نرخ بیکاری زنان این نسل، 32 درصد است که بیشتر از میانه نرخ بیکاری کشوری محسوب می گردد. در مقابل، 35 درصد آنها تحصیلات دانشگاهی دارند.
20 درصد زنان و 33 درصد مردان دهه شصتی مجرد هستند.
احمدنیا: بار تکلف بر دوش متولدین دهه 60 است
شیرین احمدنیا، جامعه شناس، در تشریح شرایط کنونی و بحران پیش روی متولدین این دهه گفت: با توجه به اینکه متولدین دهه شصت از نظر تعداد فضای قابل توجهی را در بافت جمعیتی ایران به خود اختصاص داده اند، اکنون بار تکلف بر دوش متولدین این دهه قرار گرفته است.
او اضافه کرد: این افراد مولود سال های نخست پس از انقلاب هستند؛ سال هایی که برنامه تنظیم جمعیت تعطیل شد و انفجار جمعیتی شکل گرفت. این در حالی است که بحران جنگ و شرایط مالی نیز در کشور وجود داشت.
این جامعه شناس با اشاره به محرومیت هایی که این نسل در سال های بعد با آن روبرو شد، ادامه داد: مسئولان به تدریج متوجه شدند که امکانات و برنامه ریزی های موجود در کشور، برای این حجم جمعیت کافی نیست و در ادامه نیز کمبودهای آموزشی و اجتماعی خود را نشان داد.
از جوانی تا میانسالی
احمدنیا در ادامه گفت: متولدین دهه شصت با افزایش سن با چالش های دیگری از جمله کنکور، ازدواج، مسکن و شغل روبرو شدند. آنها اکنون به میان سالی رسیده اند و باید به فکر بحران سالمندی این نسل بود.
او در عین حال تاکید نمود: متولدان دهه 60 گروه یکدستی نیستند. آنها بر اساس دسته بندی های اجتماعی و طبقه بندی های مالی زندگی متفاوتی داشتند.
تکیه بر نسل های قبل
این جامعه شناس شرح داد: بعضی توانستند در حوزه های مالی به نسل های قبل تکیه نمایند و چالش های کمتر و تحصیلات بیشتری داشته باشند. بخشی از آنها نیز مهاجرت کردند.
به گفته احمدنیا، تعدادی از دهه شصتی ها اما بحران های زیادی را پشت سر گذاشتند و قوی شدند؛ اکنون نیز آمار کار گویای واقعیت جامعه نیست و بعضی از افراد این نسل، عایدیهای غیررسمی دارند.
مولوی: دهه 60 درگیر تجربه و خطابود
پیمان مولوی، کارشناس مالی در ادامه این مصاحبه دهه شصتی ها را نسلی دانست که بیشترین تجربه و خطا از نظر مالی و فرهنگی به آنها تحمیل شده است.
او اضافه کرد: در جامعه ای که اقتصاد اولویت نباشد و برای رفاه، برنامه ریزی نگردد، مردم به ناچار فشارهای مختلفی را تحمل می نمایند. درست است که در زمان جنگ تا حدودی طبیعی بود که کوشش ها معطوف به بقا باشد اما پس از آن نیز همین شرایط ادامه یافته است.
زندگی در بی برنامگی و اضطرار
این اقتصاددان در ادامه گفت: برای متولدین دهه 60 هیچ برنامه مالی وجود نداشت؛ البته امروز نیز چنین برنامه ای دیده نمی گردد و نگاه ها معطوف به گذران شرایط است.
به گفته او، تنها در بازه زمانی بین 1374 تا 1386 شرایط مالی کمی بهتر شد اما در ادامه، بار دیگر بی برنامگی و اضطرار حاکم بوده است.
مولوی اضافه کرد: این نسل هیچگاه از آزادی عمل برخوردار نبوده و همواره در شرایط اضطرار قرار داشته؛ این موضوع، مانع بروز بسیاری از استعدادها شده است. ضمن اینکه توان حل مساله در میان آنها کمتر دیده می گردد.
به گفته او، نسل های بعدی نیز چالش های دیگری دارند؛ برای مثال متولدین دهه نود در دوران رشد مالی صفر درصد متولد شده اند که تبعان این شرایط در سال های آینده دیده می گردد.
بزرگ ترین چالش جامعه
احمدنیا: مردم و برنامه ریزان زبان مشترک ندارند
احمدنیا، جامعه شناس در ادامه لایو اینستاگرامی خبرنگاران، بزرگ ترین بحران جامعه را این موضوع دانست که مردم با با کسانی که برای آنها برنامه ریزی می نمایند، زبان مشترک ندارند.
او تاکید نمود که این چالش، مختص نسل دهه شصتی ها نیست و نتیجه آن در سرخوردگی آنها و متولدین دهه های 70 و 80 دیده می گردد.
این جامعه شناس شرح داد: برنامه ریزان در همه سال های گذشته، نسل های تازه پس از انقلاب را نشناخته اند و نیازهای واقعی آنها را درک ننموده اند. در نتیجه برای آنها بر مبنای کلیشه های فکری خود برنامه ریزی می نمایند.
مسائل اجتماعی فقط با نیازهای اولیه حل نمی گردد
احمدنیا، اضافه کرد: در مباحث مالی ابتدا باید نیازهای اولیه جامعه تامین گردد، اما موضوع فقط محدود به این موارد این نیست. همین موضوع است که مغفول می ماند.
به گفته او، سیاستگذاران چنین اشتباهی را در طرح های ازدواج و فرزندآوری نیز مرتکب می شوند؛ چرا که تنها به مسائل ساده مالی فکر می نمایند و نیازهای اصلی نسل ها را نمی شناسند.
این جامعه شناس اعلام کرد: این شرایط، بی اعتمادی و احساس ناامنی را در جامعه ایجاد نموده است. در نتیجه نسل ها از دهه 60 به بعد، مسئولان را در کنار خود نمی بینند و به فکر تامین نیازهایشان به صورت فردی هستند.
مولوی: فرصت های زیادی از دست رفته است
مولوی، کارشناس مالی در ادامه این مصاحبه، بحران اصلی جامعه را عدم توجه به شایسته سالاری دانست و اضافه کرد: سال هاست که این چالش در کشور وجود دارد. اما دهه شصتی ها از جمله نسل هایی هستند که بیشترین ضربه را از آن خورده اند؛ چرا که با انفجار جمعیت در این دهه روبه رو شدیم.
او ادامه داد: بی توجهی به شایسته سالاری، تبعات خود را در ابعاد مختلف نشان می دهد. در بعد مالی، اگر رشد مالی سال های 74 تا 86 در ایران ادامه می یافت، اکنون رقم فراوری ناخالص داخلی به حدود یک هزار و 100 میلیارد دلار رسیده بود.
این اقتصاددان ادامه داد: در آن شرایط، عایدی سرانه هر ایرانی به سه تا چهار برابر رقم کنونی می رسید و کیفیت زندگی مردم با امروز بسیار تفاوت داشت.
به گفته مولوی، از حدو دهه 60 به این سو، فروش نفت ایران بیش از 600 میلیارد دلار بوده است که با این پول کارهای زیادی را می شد انجام داد اما، فرصت های زیادی در کشور از دست رفته است و در نتیجه، نسل های دهه شصت به بعد مدیریت ریسک را جدی گرفته اند.
از مهاجرت تا مشاغل چندگانه
او شرح داد: یکی از راه ها برای مدیریت ریسک مهاجرت است و درصد زیادی از متولدین دهه 60 حداقل به این موضوع فکر نموده یا آن را عملی نموده اند.
مولوی ادامه داد: اقتصاد ایران رتبه ضعیفی دارد و رتبه اعتباری آن هفت از هفت است. در این شرایط، افراد در پی راهی برای فرار از ناامنی و متنوع کردن راه های زندگی و عایدی خود هستند.
این اقتصاددان، مهاجرت را تنوع بخشیدن به شرایط زندگی دانست و اضافه کرد: در بعد مالی و عایدی نیز، بعضی افراد در پی فعالیت در چند شغل مختلف هستند؛ چرا که برای تامین زندگی خود از یک منبع عایدیی، امنیت فکری ندارند.
به گفته او، در چنین شرایطی تمرکز فکری افراد از بین می رود و کار عمیق انجام نمی گردد.
چالش های سرمایه گذاری در بازارهای مالی
مولوی در ادامه گفت: با تداوم این شرایط و تورم فزاینده، بسیاری از افراد متعلق به نسل های 60 به بعد، به این باور رسیده اند که کار دولتی دیگر فایده چندانی ندارد. در نتیجه گروهی از آنها به سرمایه گذاری در بازارهای مختلف و حتی تازهی چون رمزارزها روی آورده اند.
او عدم توانایی در پیش بینی آینده را یکی از مهم ترین چالش های کنونی جامعه دانست و اضافه کرد: بازارهای مالی و کالایی در ایران قابل پیش بینی نیستند و این موضوع، برای افراد ناامنی فکری می آورد.
این اقتصاددان گفت: اکنون حتی افراد حرفه ای و درس خوانده در این حوزه ها نیز به راحتی نمی توانند آینده را پیش بینی نمایند. چنین شرایطی کار را برای افراد عادی سخت می نماید.
شرایط تورمی و تصمیم گیری در حالت اضطرار
مولوی در ادامه شرح داد: سیستم آموزشی ایران، این نسل را برای تصمیم گیری و سرمایه گذاری بار نیاورده است و افراد بر اساس اضطرار تصمیم به حضور در بازارهای مختلف و گرفتن حق خود می گیرند. نتیجه آن هم اتفاقی است که در سال 1399 در بورس رخ داد.
او اضافه کرد: افراد هر چه کوشش می نمایند نمی توانند سودی به اندازه تورم کسب نمایند و می خواهند در مدت کوتاهی، بیشترین بازدهی را به دست آورند. این شرایط اضطرار، عمق و تمرکز فعالیت های مالی را کاهش می دهد و بر تصمیم گیری افراد تاثیر می گذارد.
چالش تورم فزاینده
به گفته این اقتصاددان، از اواسط سال 55 به این سو، در بیشتر سال ها تورم در ایران دو رقمی بوده و میانه تورم کشور حدود 20 درصد است؛ در نتیجه ناامنی و عدم آرامش در فکریت افراد رسوخ نموده است.
مولوی تاکید نمود: چنین شرایطی عمق و تمرکز را در فعالیت های مالی کاهش می دهد. افراد باید از نظر مالی تامین باشند، تا در هر شغلی که هستند، برترین خدمت خود را ارائه دهند.
به گفته او، نسل دهه 60 ناچار است که در پی راهی برای مدیریت ریسک های حاصل از این شرایط باشد.
چه باید کرد؟
مولوی: تیپ شخصیتی خود را بشناسید
مولوی در بخش بعدی لایو در خصوص راه های مدیریت ریسک و کاهش ناامنی فکری برای افراد گفت: در گام نخست، هر شخصی باید تیپ شخصیتی خود را بشناسند. دهه شصتی ها در این زمینه ضعف دارند.
به گفته او، اگر افراد به شناخت از خود برسند و نقاط قوت و ضعف خود را بشناسند، به توانایی و محدودیت هایشان در سرمایه گذاری پی می برند و برنامه های واقع بینانه برای آینده تعریف می نمایند.
پایه زندگی را بسازید، بعد سرمایه گذاری کنید
مولوی در ادامه گفت: افراد باید حداقل امکانات زندگی مانند مسکن، هر چند کوچک و در هر جایی را داشته باشند، بعد سرمایه گذاری به ویژه از نوع بلندپروازانه را انجام دهند.
این اقتصاددان شرح داد: افراد را در طیف مالی باید به چند دسته تقسیم کرد؛ از جمله مقتصد صرفه جو، مقتصد رفاه گرا، سوداگر (البته بدون بار منفی) و سرمایه گذار.
او اضافه کرد: کسانی که مقتصد صرفه جو هستند و هنوز برای تامین نیازهای اولیه اقدامی ننموده اند، نباید وارد سرمایه گذاری های کلان شوند. به ویژه مسکن مهم است؛ چرا که اگر افراد خانه داشته باشند، قادر به پس انداز و ورود به بازارهای مختلف هستند.
به گفته مولوی، ایران چند موج تورمی را تجربه نموده است و شرایط اقتصاد کلان نیز شرایط خوبی را برای آینده نشان نمی دهد؛ در این شرایط نباید بدون تامین نیازهای اولیه ریسک کرد.
با تمام دارایی وارد بازارهای تازه نشوید
این اقتصاددان در ادامه گفت: من، بدون شک ورود به بازارهای تازه مانند رمزارزها را توصیه می کنم اما نه با همه سرمایه یک فرد؛ باید سطح ریسک را در بازارهای مختلف در نظر گرفت. موضوع مهم در این میان تنوع بخشی به سبد دارایی است.
مولوی اضافه کرد: افراد باید بر اساس واقعیت های مالی و ساختار سرمایه خود تصمیم گیری نمایند؛ نه بر اساس احساس عقب ماندگی از بازارها یا توصیه های دیگران. متاسفانه نظام آموزشی این موضوعات را به نسل دهه 60 نیاموخته است.
تفاوت رفتار بر مبنای اندازه سرمایه
به گفته او، بازارهای مالی به خودی خود نوساناتی دارند و این افراد هستند که باید در جای درست سوار قطار شده باشند.
این اقتصاددان تاکید نمود: سرمایه گذاری، امری متداوم است و کسب سود به صورت یک شبه و با بهره گیری از جمله های انگیزشی رخ نمی دهد. آموزش هم به ویژه در خصوص بازارهای تازه مهم است.
مولوی اضافه کرد: بهتر است اشخاص 5 تا حداکثر 10 درصد سرمایه خود را به بازارهایی پرریسکی مانند رمزارزها وارد نمایند و مابقی را به بازارهای امن تری اختصاص دهند.
به گفته او، افرادی با ساختار و اندازه متفاوت سرمایه نباید رفتار مشابهی داشته باشند؛ برای مثال شرایط کسی که 20 میلیارد تومان سرمایه دارد با فردی که سرمایه او 100 میلیارد تومان است، یکی نیست.
احمدنیا: دهه 60 همچنان پنجره جمعیتی است
احمدنیا، جامعه شناس نیز در ادامه این لایو اینستاگرامی تاکید نمود که آینده همه نسل ها در ایران با چالش هایی روبرو است و برای حل مشکل نباید آنها را مخاطب قرار داد.
او شفافیت، پاسخگویی و شایسته سالاری در رده مسئولان را راهکار چالش های موجود دانست و اضافه کرد: دهه 60 همچنان پنجره جمعیتی است و می توان و باید از توان کاری و مدیریتی این نسل استفاده کرد. شبکه سازی هم می تواند به متولدین این دهه برای گذر از شرایط یاری کند.
مولوی: در اخبار غرق نشوید
مولوی در بخش پایانی این لایو گفت: نسل شصت همواره دنبال دریافت و مرور اخبار بوده است. اما تا این حد در معرض اخبار قرار داشتن، یاریی به افراد نمی نماید و زمان را از آنها می گیرد.
او توصیه کرد: منظور بی خبری و بی تفاوتی نسبت به تحولات اطراف نیست؛ اما دهه شصتی ها باید فکر خود را از بمباران اخبار رها نمایند و تا حدودی نیز در پی جذب داده هایی باشند که در سرمایه گذاری به آنها یاری می نمایند.
مهم ترین اخبار حوزه اجتماعی و سیاسی را در صفحه جامعه خبرنگاران بخوانید.
منبع: تجارت نیوز