مردی که رد می شد و محبوب شد - سفر به کیش

به گزارش خبرنگاران، راستا ورود به حوزه نشر برای فردریک بکمن که مدتی است به نویسنده محبوب برخی از علاقه مندان به کتاب تبدیل شده است همانند بسیاری از نویسندگان نامدار تاریخ در ابتدا هموار نبود. او پس از چند ماه رد شدن از سوی ناشران مختلف کم کم داشت به این نتیجه می رسید که شاید بازار کتاب برای داستان یک مرد غرغروی 59 ساله سوئدی که همسرش را از دست داده و در خودکشی کردن هم مدام شکست می خورد، جایی ندارد.

به گفته بکمن یکی از ناشرانی که اثر او را رد نموده بود برایش نوشته بود: ما رمان شما را دوست داریم، فکر می کنیم نوشتار شما پتانسیل کافی را دارد اما پتانسیل فروشی در آن نمی بینیم.

درست چهار سال پس از آن که فردریک بکمن این یادداشت را دریافت کرد، آمار فروش مردی به نام اُوه در سراسر دنیا به بیش از 2.8 میلیون نسخه رسید تا این کتاب به یکی از محبوب ترین آثار ادبی سوئدی تبدیل شد.

در نهایت با اقتباس از این رمان بکمن یک فیلم سینمایی نیز ساخته شد و حق ترجمه این اثر به 38 زبان مختلف دنیا فروخته شد. این کتاب در ایران نیز به وسیله ناشران مختلف و با ترجمه های گوناگون به چاپ رسیده است. در این بین در سال های اولیه انتشار این اثر، کره جنوبی به یکی از بزرگ ترین هواداران این کتاب تبدیل شد. بکمن هم در رابطه با استقبال غیرمنتظره از اُوه در کره جنوبی گفته بود که واقعا دلیل آن را متوجه نمی گردد و حتی ناشر کره ای این اثر هم نمی تواند دلیل این استقبال را متوجه گردد.

در ایالات متحده آمریکا فرایند فروش مردی به نام اُوه سرعت بالایی نداشت. با این حال آمار فروش این اثر ناگهان بالا رفت و پس از 18 ماه پس از زمان انتشارش در لیست پرفروش ها نهاده شد و مدت ها در آن لیست باقی ماند.

اما فرایند موفقیت بکمن با مردی به نام اُوه به سرانجام نرسید. او پس از این اثر، رمان های دیگری از جمله و هر روز صبح راه خانه دورتر و دورتر می گردد، بریت ماری این جا بود، مادربزرگ سلام رساند و گفت متاسف است، شهر خرس، و من دوستت دارم، ما در برابر شما و مردم مشوش را نیز روانه بازار کرد.

این سوئدی دوست داشتنی پیش از آن که به یک نویسنده حرفه ای تبدیل گردد، یک نویسنده مستقل در یکی از مجله های سوئدی بود و همزمان به عنوان راننده لیفتراک در یک انبار غذا کار می کرد. اما برای این که زمانی کافی برای نوشتن داشته باشد در شیفت های آخر هفته و شبانه در انبار مشغول کار می شد.

آثار بکمن را در شاخه های محدودی می توان قرار داد. برای مثال آثار او را می توان به دو بخش آنالیز یک کاراکتر و یا داستانی متشکل از اجزای مختلف تقسیم کرد. مردی به نام اُوه و بریت ماری این جا بود بیشتر بر روی یک شخصیت معین تمرکز دارند و در این بین شخصیت های فرعی و کمرنگ تری هم وجود دارند. درحالی که در کتاب مادربزرگ سلام رساند و گفت متاسف است و رمان کوتاه هر روز صبح راه خانه دورتر و دورتر می گردد، تمرکز حداقل بر روی دو شخصیت داستان است.

نکته قابل توجه در آثار و نگرش این نویسنده آن است که به نظر می رسد بکمن معتقد است انسان ها ذاتا خوب هستند، حتی اگر کارهایی می نمایند که این طور به نظر نرسد.

به نظر می رسد جدیدترین رمان او که با نام مردم مشوش منتشر شده برای دوران همه گیری نوشته شده است. داستان هشت غریبه که در یک خانه گیر افتاده اند همان قدر که روایتگر تشویش و غم است، از امید و مهربانی هم سخن می گوید. او می گوید ایده نگارش این داستان زمانی که با همسرش در پی آپارتمانی بوده به ذهنش رسیده است.

بکمن می گوید که هیچ گاه نمی خواسته نویسنده باشد. او اخیرا در گفت وگویی اظهار می نماید: نوشتن برای من فقط راه خوبی برای ارتباط برقرار کردن بود. وقتی چیزی را می نویسیم، می توانیم آن را پیش از آن که به دیگران نشان دهیم، بازنویسی و ویرایش کنیم و من از این روش در کودکی بسیار استفاده کردم.

اگر 10 کلمه برای توصیف چیزی وجود داشته باشد، من ساده ترین آن ها را انتخاب می کنم. فکر می کنم این کار ترجمه کردن کتاب هایم را آسان تر می نماید چراکه در این صورت مترجم ها ناچار نیستند سخت در جست وجوی معنای دقیق کلمات باشند.

این نویسنده در پاسخ به این سوال که آیا فرایند معینی برای نوشتن دارد می گوید: ای کاش فرایند معینی داشتم. من فقط تمام مدت به داستان ها فکر می کنم. این کار مورد علاقه من است. نویسندگان جوان از من درباره فرایند نویسندگی ام سوال می نمایند، اما به نظر من مهم ترین چیز داشتن رویه نویسندگی نیست بلکه داشتن رویه فکر کردن است. شما می توانید 10 ساعت مقابل کامپیوتر بنشینید اما اگر ایده ای نداشته باشید می خواهید درباره چه چیزی بنویسید؟ در وهله اول باید ایده ای داشته باشید.

برخی ها فکر می نمایند خب این محل دنج را برای نویسندگی آماده می کنم، آن جا می نشینم و کلمات یکی پس از دیگری جاری خواهند شد. شاید این کار جواب بدهد، اما من باید اول دست کم 100 ساعت درباره ایده ها فکر کنم.

فیلم سینمایی که با اقتباس از مردی به نام اُوه ساخته شد نامزد اسکار شد و با اقتباس از شهر خرس نیز سریال کوتاهی ساخته شده است با این حال بکمن می گوید در فرایند این اقتباس ها خیلی دخیل نبوده و اغلب این فعالیت ها را همسرش که مدیربرنامه هایش هم هست انجام می دهد. به گفته بکمن برای اقتباس این آثار مرزهای معینی معین شده اما جزئیات کار به عهده خود سازندگان است.

بکمن در حال حاضر مشغول نگارش جلد سوم شهر خرس است. جلد دوم این کتاب با عنوان ما در مقابل شما در سال 2018 منتشر شده بود.